کتاب یار مهربان
جمله ای تکراری و با کمی حس نوستالژیک
اما آیا واقعا ما به اندازه این پسر کتاب را دوست داریم.
این کودک 12 ساله، حسن نام دارد که در روستای درنگ مدو از توابع بشاگرد زندگی میکند.حسن قادر به انجام هیچ کاری نیست و در گوشهای از خانه کپریشان با تنها مونسش، روزها را به شب میرساند.او به مدرسه نمیرود چون دچار معلولیت جسمی و ذهنی است اما مونسش یک کتاب است؛ کتابی که دوست دارد ورق بزند و از نگاه کردن به آن، لذت میبرد. زهرا خانم، مادر حسن میگوید: وقتی او نوزاد بود، دچار تشنج شد و چون دسترسی به پزشک نداشتیم، معلول شد.
به گزارش فارس «توانا»، این کودک 12 ساله، حسن نام دارد که در روستای
درنگ مدو از توابع بشاگرد زندگی میکند.حسن قادر به انجام هیچ کاری نیست و
در گوشهای از خانه کپریشان با تنها مونسش، روزها را به شب میرساند.او به
مدرسه نمیرود چون دچار معلولیت جسمی و ذهنی است اما مونسش یک کتاب است؛
کتابی که دوست دارد ورق بزند و از نگاه کردن به آن، لذت میبرد. زهرا
خانم، مادر حسن میگوید: وقتی او نوزاد بود، دچار تشنج شد و چون دسترسی به
پزشک نداشتیم، معلول شد.
اشک، پهنای صورت مادر را فرا میگیرد و
ادامه میدهد: حسن یک کتاب دارد که تنها مونسش است؛ همیشه با دیدن این کتاب
آرام میشود و میخندد.زهرا خانم، مادر حسن میگوید: وقتی او نوزاد بود،
دچار تشنج شد و چون دسترسی به پزشک نداشتیم، معلول شد.
اشک، پهنای
صورت مادر را فرا میگیرد و ادامه میدهد: حسن یک کتاب دارد که تنها مونسش
است؛ همیشه با دیدن این کتاب آرام میشود و میخندد.
گزارش از فارس
برای دوستی دوباره با کتاب به این کتابخونه یک سری بزنید کتابه های خیلی مفیدی توش هست که اگر واقعا خیلی ازون ها سر لوحه جامعه قرار بگیره وضع فرهنگی ما بسیار ارتقا پیدا میکنه.
به امید آن روز.